ارواحی که دارای
فرکانسی متجانس و نزدیک بهم هستند , در جهان سوم , در یک عشیره روحی زندگی
می کنند و تماما نسبت به یکدیگر کشش های عاطفی و قلبی و معنوی فراوانی از
نظر هم فرکانس بودن دارند , و در آنجا محبت جزو لاینفک حیات ارواح است.
تمام ارواحی که با افراد زمینی ارتباط برقرار می کنند , در گفتار اولیه ,
بر محبت کردن افراد نسبت به یکدیگر تاکید دارند , چون محبت در واقع جزئی
از وجود روح اعظم کائنات است و ارواح در جهان های روحی با ابراز محبت ( بی
دریغ و بدون چشم داشت ) می توانند خود را به مقام بالاتری ترقی دهند.
محبت ارواح در یک عشیره , گاه بین دو نفر (زن و مرد) عمق بیشتری پیدا می
کند , یعنی اثرات آن در ذات و وجود روح زن یا مرد روحی رسوخ می کند و
نتیجتا این دو نسبت به همدیگر حالت جذب شدگی بیشتری را نسبت به سایرین
پیدا می کنند و در نتیجه عمیق تر شدن آن , این کشش های روحی , به نوعی
زندگی مشترک و مجاورت یکدیگر می انجامد که در اصطلاح ما زمینی ها , این
حالت ها نوعی ازدواج روحی نامیده می شود.
در این ازدواجها مراسم
خواستگاری , عقد و عروسی , جهیزیه و … وجود ندارد . مهمترین شرط آن , همان
توافق اخلاقی و جذب محبت های طرف مقابل به نسبت کشش های روحی است , یعنی
فرضا هرگاه یکی از آن دو , خواسته ای را طلب کند , طرف مقابل هم کاملا با
آن خواسته موافق و همراه است . در واقع می توان گفت که همیشه نوعی ارتباط
تله پاتی مثبت بین آنها برقرار است . حال آن که ما افراد زمینی , اکثر
ازدواج هایمان بخاطر ارضای شهوات جسمانی , ثروت , مقام , جاه طلبی , رهایی
از تنهایی , رنج , حسادت و … می باشد و کمتر کسی را می توان یافت که
واقعا بخاطر محبت و عشق واقعی ازدواج نماید , چون این چنین ازدواجها اگر
به وقوع بپیوندند , مسلما تا آخر عمر در آن کوچکترین اختلافی وجود ندارد.
بسیاری از ارواح مترقی درباره لذت بردن در بهشت چنین اظهار داشته اند:
لذت های فراوانی در بهشت و عوالم بالاتر از آن وجود دارند که ارواح به
نسبت تکامل عقل و روح خود می توانند از آنها به نحوه دلخواه و مطلوب
استفاده کنند و لذت بردن از آنها به مراتب بالاتر از لذت های جنسی است ,
ولی نوع بهره گیری از چنین لذائذی برای افراد زنده مادی قابل توصیف و بیان
نخواهد بود . در زمان حیات مادی برخی از افراد بشر هم لذایذی وجود دارند
که کسی نمی تواند به آسانی آنها را لمس و درک و بیان نماید . فرضا کسی که
خلبان نیست , از لذت پرواز بی بهره است و نمی تواند چنین لذتی را در زمان
حیات مادی خود لمس کند و آن خلبان هم نمی تواند چگونگی و حالت و مقدار لذت
بردن خود را از عمل پرواز , برای دیگران توصیف کند.
در عوالم روحی ,
با گذشتن از برخی لذائذ کوچک و ناچیز , می توان به لذت های بسیار بهتر و
والاتری دست یافت و هیچ فرد زنده ای در زمان حیات مادی خود نمی تواند
اطلاع و یا احساس و درکی از وجود چنین لذت های روحی داشته باشد . به همین
دلیل هم ذکر چگونگی بهره گیری از سایر لذائذ موجود در عوالم روحی , برای
بشر قابل درک و فهم نخواهد بود.
در مورد چگونگی زندگی مشترک در جهان سوم روحی , ارواح مترقی چنین بیان می نمایند:
در کره خاکی انواع و اقسام زندگانی های مشترک مادی را به صورت دوستی یا
ازدواج ها می توان یافت که اکثریت آنها بر مبنای خواست های باطنی و امیال
شخصی و فطری آنها نیست . ولی مع الوصف , زندگانی مشترکی بین آنها صورت
خواهد گرفت و سال های متمادی به دلایل مادی و یا به حکم اجبار و گاهی هم
از روی عشق و محبت ادامه خواهد داشت.
در اکثر اوقات مشاهده می شود که
دو نفر نسبت به یکدیگر علاقه چندانی ندارند , ولی تا آخر عمر با هم زندگی
مشترکی را ادامه می دهند . چنین افراد , با ظاهر سازی های بی حساب و
خودفریبی , زندگی خود را سپری می سازند , به طوری که هیچ یک از این زوج ها
نمی توانند تا آخر عمر از افکار درون یکدیگر مطلع شوند و یکدیگر را درک
کرده اند و از بودن با هم لذت می برند هم در جهان خاکی وجود دارند ولی
تعداد آنها بسیار کم و نادر است.
یکی از عمده ترین دلایل ازوداج های
مادی بشر , لذت بردن جسمی از وجود یکدیگر است و گاهی هم این ازدواج ها
,صرفا به خاطر مادیات و یا جاه و مقام است ولی در همزیستی های روحی , هیچ
یک از معیارهای فوق حکمفرما نخواهد بود و هدف از تشکیل دادن زندگی های
مشترک , لذت بردن وجودی و یا بخاطر ارزش مادیات و … نیست , بلکه پس از
تشکیل زندگی مشترک , هریک از ارواح درصدد برخواهند آمد , تا هرچه زوتر طرف
مقابل خود را به مرحله تکامل روحی برساند و او را در رسیدن به جهان های
بالاتر روحی , یاری دهد و به سرمنزل مقصود که همان جهان هفتم روحی است
برساند و ضمن انجام این همکاری ها , نیاز به لذت بردن های روحی را از وجود
یکدیگر دریغ ننمایند و این امر در مرحله دوم هدف زندگی مشترک روحی آنها
قرار گرفته است.
پس از بروز مرگ و انتقال روح به عوالم روحی , روح
افراد خانواده, بخصوص زن و شوهری که در تمام دوران حیات مادی در حال نزاع و
ناراحتی و ناسازگاری های مختلف بوده اند , به یک جهان روحی و یا در یک
طبقه و یا عشیره مخصوصی انتقال نمی یابند , زیرا چنین افراد , در طول
زندگانی خاکی خود به اثبات رسانیده اند که آنها تجانس روحی با یکدیگر
ندارند وگرنه نزاع و یا اختلافی در بین آنها در حیات مادی به وجود نمی آمد و
معمولا ارواح در عالم روحی مقابل یکدیگر قرار نخواهند گرفت و هر یک از
آنها زندگانی جدیدی را برای خود شروع می نماید و اگر روح هر دو نفر آنها به
بهشت انتقال بیابد , مسلما هرکدام در طبقات و عشیره های روحی بخصوص , زوج
های مناسبی را برای خود انتخاب می کنند که فرکانس امواج روحی آنها با هم
مطابقت کامل داشته و وجود آنها نیز سرشار از مهر و محبت به نسبت طبقه یا
عشیره خود هستند.
زوجاتی که از بدو زندگانی , عشق و محبت را پیشه خود
ساخته و تا آخرین مراحل عمر , هیچ نوع اختلافی بین آنها دیده نشود و هیچ
کدام , گذشت و بذل محبت را نسبت به دیگری دریغ نکند , در زمان پس از مرگ
نیز احتمالا زندگی مشترکی با هم خواهند داشت و هر یک از این زوجات که قبلا
فوت شده اند , روح او جزو اولین ارواحی است که در زمان مرگ , بر بالین
دیگری حاضر خواهد شد و پس از جدائی کامل روح از جسم مادی , در مرحله نخست
او را دلداری می دهد , تا هرچه سریعتر آن روح تازه وارد را آماده زندگی پس
از مرگ کند , تا بتواند به عقل کامل زمان حیات خود دست یابد و علوم روحی
را نیز بیاموزد و از حقیقت مرگ و زندگانی پس از آن و عوالم روحی , آگاه
شود و زودتر بتواند در بهشت زندگی مشترک خود را به نحو دیگری ادامه دهد.
البته این حالت در صورتی رخ می دهد که این روح زن و مرد , تجانس کاملی
نسبت به یکدیگر داشته و از نظر اعمال و رفتار و کردار و اخلاق و … در زمان
حیات مادی با هم یکسان بوده باشند و هر دو شایستگی احراز یکی از طبقات
روحی را به دست آورند و در عشیره بخصوصی , نیز قرار بگیرند و از همه مهمتر
, این دو روح , قلبا مایل به ادامه زندگی مشترک با یکدیگر باشند , در غیر
اینصورت نحوه زندگی روحی پس از مرگ هر یک از آنها به شیوه و کردار دیگری
خواهد بود.
ارواح نسل بشر پس از رسیدن به عوالم روحی و دستیابی به حد
تکامل عقلی ,برخی از تعصبات خشکی را که در زمان حیات , نسبت به زن و
فرزندان و وابستگان خود داشته اند , از دست می دهند و حقایق حیات مادی و
روحی را خواهند پذیرفت. فرضا , مردی که در زمان حیات مادی دارای تعصبات
زیادی نسبت به خانواده خود است و فوت می کند , از ارواح او پس از رسیدن به
تکامل عقلی در مورد ازدواج دختر و یا حتی همسر سابقش سوال شود , مسلما
بدون هیچ گونه تعصبی با حقیقت بینی کامل با ازدواج آنها موافقت می کند و
حتی در برخی از مواقع , این روح آزاد ,شوهر همسر قبلی خود را نیز انتخاب
خواهد کرد و یا از مردی که او میل دارد شوهر همسرش شود می خواهد که با زن
زمان حیات او ازدواج کند , چون عوالم روحی تابع مقررات دیگری است و این
عوالم خارج از بغض و حسد و کینه و تعبصبات بی جان زمان حیات مادی بوده و
در عوالم روحی فقط عقل و منطق و برهان و حقیقت خداشناسی حاکم هستند و از
جهل و نادانی و فساد خبری نیست . درباره فرار از جهل و نادانی , حتی
ارواحی که در جهان های پست قرار گرفته اند , درصدد به سازی وضعیت روحی خود
هستند , تا بتواند از آن جهان های پرزجر و عذاب , بگونه ای رهایی بیابند.
برخی از تمایلات و خواست های نفسانی و عواطف و مهر و محبت های زمان حیات
بشر , تا طبقه هشتم بهشت , به نسبت های کم و زیاد در ارواح باقی می مانند
و از آنجا به بعد است که این نوع خواسته ها بتدریج ثقل خود را از دست می
دهند , زیرا در این طبقات مختلف بهشت , خواست ها و مهر و محبت , شکل
جدیدتری را بخود خواهد گرفت و ارواح نهایتا تا آخرین طبقات بهشت است که می
توانند , برخی از ملکات زمان حیات و ثقل اعمال و رفتار خود را در عوالم
روحی حفظ کنند چون تا زمانی که ارواح نتوانند خود را به طبقه نهم بهشت
برسانند , احتمال برگشتن آنها به ماده برای تکامل مجدد روحی , وجود خواهد
داشت و به همین علت هم ارواحی که در بهشت زندگی می کنند , بنا به حکم فطرت
روحی نمی توانند تمام خاطرات و احساس و عواطف زمان حیات خود را در یک
مرحله و یک جهان و یک باره از دست بدهند , زیرا با این عمل , تمام خاطرات و
ملکات خود را که از گذشته های بسیار دور می باشند و با خود آورده اند ,
از دست می دهند و فراموش می کنند و به همین دلیل هم محیط زندگی در بهشت ,
تقریبا شباهت زیادی , با , محیط کره خاکی دارد تا این که ازواح در این
جهان تغییرات چندانی را احساس ننمایند و در صورت مراجعت مجدد , جهت تکامل
روحی , بتوانند محیط های مادی را بپذیرند.
وجود مهر و محبت و عاطفه ,
تا آخرین طبقات جهان سوم روحی , تقریبا به صورت محبت های حقیقی مادی است ,
ولی از این جهان به بعد است که معنی محبت به شکل جدیدتری جلوه گر می شود و
در ذات وجودی ارواح تجلی خواهد کرد , زیرا هدف خلقت از تکامل روحی , از
این جهان به بعد کاملا تغییر می نماید و ادامه محبت های جهان سوم روحی در
این جهان امکانپذیر نخواهد بود و ارواح از این جهان روحی به بعد , خود را
آماده رسیدن به جهان های بالاتر می کنند , تا هرچه سریعتر بتوانند به جهان
هفتم روحی دست یابند . چون از این جهان به بعد , تکامل جای خود را به
تبدیل می دهد , یعنی در هر جهان بالاتر , روح دارای امواج مناسب تری نسبت
به جهان هفتم می گردد.
در مورد چگونگی روابط جنسی در جهان سوم روحی نظریه ارواح چنین است:
زن و مردی که در زمان حیات مادی وابستگی های عاطفی عمیقی را که توام با
عشق و محبت است , نسبت به یکدیگر دارند , چنانچه آن دو به عوالم پس از مرگ
هم انتقال یابند , در صورتی که در یک طبقه روحی جهان سوم قرار بگیرند ,
آن رابطه عاطفی با همان شکل باقی خواهد ماند و ادامه محبت های زمان حیات
مادی , در عوالم ارواح , بگونه خاصی تجلی می نماید و آن دو در یکی از
طبقات بهشت نیز به زندگی مشترک روحی خواهند پرداخت و همان همزیستی مشترک
را ادامه می دهند و زندگی روحی آنها که تقریبا تا آخرین طبقه جهان سوم
ادامه خواهد داشت, جلوه خاصی را برای آن دو بوجود می آورد و در تمام مدت
حیات روحی , از وجود یکدیگر لذت می برند , تا زمانی که وارد جهان چهارم
روحی گردند و از جهان چهارم روحی به بعد , نحوه لذت بردن ارواح به شکل
دیگری است و جلوه جدیدتری را به خود خواهد گرفت که درک و فهم آن به طور
کلی , برای افراد نسل بشر غیر ممکن است چون از مسیر مادی و تکامل گذشته و
به تبدیل رسیده اند . ارواحی که در بهشت زندگی می کنند , توسط امواجی که
از جسم اثیری آنها ساطع می شود , قادر به درک و کسب لذت خواهند بود و با
ارسال این امواج روحی که شدت و ضعف آن در اختیار خود ارواح است , می
توانند حداکثر لذت جنسی را نسبت به خود و یا طرف مقابل به وجود آورند ,
زیرا در عوالم ارواح , درهم آمیختن های امواج اثیری جسم ثانی است که موجب
به وجود آوردن حالت و لذائذ جنسی در ارواح می شود . کما اینکه چنین حالتی
در افراد زنده نیز , تا اندازه ای صدق می کند و لذائذ جنسی هم که در تمام
افراد بشر , همیشه با گونه ای ارتعاشات همراه است . این ارتعاشاتی که , از
منبع مادی سرچشمه می گیرند , در اصل تنها تغذیه روح از ماده در زمان حیات
مادی فرد می باشد , ولی ارتعاشات روحی از منابع اثیری و با فرکانسهایی
بسیار بیشتر و قوی تر است.
لذت های جنسی که در جهان سوم روحی , در اثر
همزیستی های روحی بروز می نمایند , به مراتب بیشتر و طولانی تر از لذایذ
جنسی بشر در زمان حیات مادی او است و نمی توان حدی را در این مورد تصور
کرد , زیرا بشر به علت ادراک محدود خود , از شناخت برخی حقایق عالم حیات
محروم است و به همین علت هم نمی تواند آنها را بپذیرد , ولی عدم آگاهی
دلیل بر عدم وجود شیئی , نخواهد بود.
ارواح در عوالم روحی
, جهت نزدیکی ها در شکل اثیری , خود می توانند یکدیگر را در آغوش بگیرند و
ببوسند و مشابه جسم مادی را در جسم اثیری خود بوجود آورند . البته با این
اختلاف که , شدت لذت بردن های جنسی و زمان آن , به خواست و اراده خود
ارواح بستگی دارد و آنها تا زمان دلخواه خود می توانند این حالت بخصوص را
در جسم اثیری خود حفظ کنند . چون لذت بردن های اتحاد روحی , به مراتب
افزونتر از لذت بردن های اتصال جسمی است که بشر در قید حیات مادی آن را
انجام می دهد.
دراثر نزدیکی های روحی , گاهی اتفاق می افتد که در
جهان سوم بنا به حکم فطرت خالق , نطفه روحی تولید می گردد که نتیجه آن به
وجود آمدن کودک روحی با کوکبی یا ستاره ای است (زائیدن ارواح در عوالم
روحی , به صورت افراد مادی نمی باشد و در این مرحله مادر روحی فقط برخی از
فرکانسها را در رحم خود احساس می کند که بتدریج قدرت می یابند و پس از
زمان معینی این فرکانس ها به صورت نطفه روحی متولد می شوند) , این کودکان
پس از رشد کامل در عوالم روحی , وظایف خاصی را بنا به حکم قوانین فطرت
روحی انجام می دهند و گاهی هم از طریق خالق , به دلایل خاصی , به جهان های
پست فرستاده می شوند و برای مدتی با ماده همراه می گردند . این ارواح
برای تکامل یافتن روحی به جهان های پست فرستاده نمی شوند و چنانچه به آنجا
انتقال یابند , هر یک از آنها دارای وظیفه و رسالت های خاصی هستند که می
بایست آن را به نحو مطلوب در آن محیط ماده انجام دهند.
گاهی هم اتفاق
می افتد , یکی از دو روحی که در عوالم روحی ( بهشت ) با شریک زندگی خود
در حال گذرانیدن و ادامه حیات روحی می باشد , به دلائا مختلف روحی و قدرت
های فطرت کائنات و ذات کائنات , تغییراتی در ارتعاشات موجی جسم اثیری وی
به وجود می آید و آماده انتقال به یکی از جهان های پائین و یا بالاتر از
بهشت می شود و یا برای تکامل ابدی به جهان چهارم روحی انتقال می یابد و یا
جهت ادامه تکامل روحی , به جهان های ماده و پست مراجعت می کند.
چنین
اعمال و یا اتفاقات روحی , در اصل جزو قوانین و نوامیس عوالم روحی است و
ارواحی مه به عقل کامل دستیافته اند , پذیرای اعمال و یا قوانینی که از
طرف ذات الهی انجام می شود , می باشند و اصولا قوانین روحی پس از دستیابی
به عقل کامل روحی , جزو فطرت ارواح محسوب می گردد و قبول آن برای ارواح به
صورت ذاتی در خواهد آمد . بنابراین در چنین شرایطی , این زوج روحی , باید
یکدیگر را برای همیشه ترک گویند . این حالت و رویدادهای روحی را هر دو
طرف به سهولت پذیرا خواهند شد و با خوشحالی تمام , این جدایی را می پذیرند
و زن یا مردی که در آن طبقه قبلی خود باقی می ماند , مانند افراد بشری که
در قید حیات مادی هستند , شروع به گریه و زاری و ناراحتی و … نخواهند کرد
. چون او در عوالم روحی پذیرای قوانین و نوامیس روحی در کاینات شده است و
این عمل را یک اصل کلی می داند و آنرا پذیرفته است.
انتقال ارواح از
طبقه ای به طبقه دیگر و یا جهان های بالاتر و پائینتر , در اصل یک نوع
حالت ادامه تکامل روحی را بوجود خواهد آورد , زیرا در زمان مرگ مادی , در
حقیقت یک نوع تغییر موجی صورت می گیرد که روح بشر از حالت وابستگی به
امواج مادی خارج می شود و مستقلا به یک نوع از امواج اثیری تبدیل می شود
تا امواج اثیری در چنین شکل و حالتی بتوانند خود را به عوالم روحی دیگر
برسانند و در این مسیر از ترقی و تکامل یا دگرگونی های قوانین روحی سرپیچی
نخواند کرد .زمانی که ارواح از طبقه یا جهانی از عالم ارواح , به نقطه
دیگری نقل مکان پیدا می کنند , یک نوع تغییرات موجی , مانند تغییرات زمان
حیات مادی می بایست در آنها صورت پذیرد تا این جابجایی و انتقال بتواند
عملی شود.
بروز چنین حالت هایی معمولا باعث می شوند تا یک نوع مرگ و
نابودی امواج قبلی پدید آید و در اثر از بین رفتن امواج قبلی , یک سری
ارتعاشات و امواج جدیدتری به وجود بیایند که روح بتواند جذب عالم دیگری
شود.
عمل انتقال و جذب
شدن ارواح به طبقات بالاتر ( یعنی امواج روحی به امواج عالی تر ) بر طبق
ناموس جاذبه , یعنی جذب شدن دو چیز که موجشان متجانس یکدیگر است , انجام
می گیرد . در تولد کودکان اثیری یا کوکبی یا ستاره ای , پدر یا مادر
هیچگونه اراده و دخالتی در آن ندارند و بارداری و به دنیا آوردن فرزند ,
فقط بنا به امر خداوند رحمان است . البته باردار شدن در عوالم روحی بسیار
نادر است و بندرت اتفاق می افتد.
در حالت باردار شدن و تولد این
نوزادان , تصمیم پدر و مادر هیچ دخالتی ندارد و فقط اجازه و اذن پروردگار
معلوم می دارد ک هاز این زوج باید فرزندی متولد گردد یا خیر . لذا مرد یا
زن روحی هیچ دخالتی در امر باردار شدن خود نمی تواند داشته باشد . چگونگی
تولد نوزادان طبق اظهارات ارواح چنین است:
باردار شدن مادران در
عوالم روحی , مانند زمان حیات مادی نخواهد بود و در این حالت ها اختلافات
فراوانی , بین آنها وجود دارد , چون نوزادان از دگرگونی حالت های مختلف
ارتعاشات جسم اثیری و اثیر عالم بوجود می آیند , لذا باعث تغییر حالت
چندانی , در مادران نخواهند شد.
تمام قدرت و نیروی ادامه ارواح را در
عوالم روحی , اثیر عالم هستی به وجود می آورد و نوزادانی که از جسم اثیری
مادرها منشعب می شوند , از همان اثیر عالم روحی استفاده خواهند کرد و
مادران مسئولیت نگهداری و بزرگ کردن فرزندان خود را به عهده ندارند , زیرا
امکان دارد در این زمان فرکانس و امواج بدن اثیری آنها تغییر بیابد و به
عوالم روحی دیگری انتقال پیدا کنند و به این دلایل است که والدین اطفال
کوکبی خود را پس از تولد , به یکی از مراکز نگهداری و پرورش کودکان روحی
تحویل خواهند داد و از این پس , مسئولین آن سازمان ها هستند که مسئولیت های
مربوط به نگهداری و پرورش این اطفال را بر عهده می گیرند و از آنها
مراقبت می نمایند.
این حالت های زاد و ولدهای روحی , فقط در طبقات
مختلف جهان سوم دیده می شوند و در جهان های دیگر روحی نوزادی متولد نمی
شود , زیرا معاشرت ها و همزیستی های ارواح در عوالم دیگر روحی , به صورت
بهشت نخواهد بود و در عوالم بالاتر از بهشت , سیر تکاملی ارواح کاملا
تغییر خواهد یافت و معیارهای تکاملی , صورت دیگری را به خود می گیرند و به
همین علت هم تولدهای روحی فقط در طبقات مختلف جهان سوم روحی رخ می دهد و
در جهان های دیگر روحی نوزادی متولد نمی شود . در جهان های پائینتر ,
ارواح به محبت خالص و بی ریا کافی دست نیافته اند و از جهان سوم به بعد هم
سیر تکاملی ارواح به صورت تبدیلی است که با مراحل تکاملی قبلی تفاوت
فاحشی دارد.
نوزادانی که بدین طریق زاده می شوند , برخی بصورت ملائکه
و فرشته در خدمت خلق خواهند بود , عده ای از آنها مسئولیت های امور روحی
را در جهان های روحی اداره می کنند و معدودی جهت منظور خاص الهی به یکی از
جهان های مادی فرستاده می شوند که رسولان الهی را در بین افراد معمولی
بوجود می آورند.