اخوان ثالث در شعر کلاسیک ایران توانمند بود. وی به شعر نو گرایید و آثاری دلپذیر در هر دو نوع شعر به جای نهاد. همچنین، او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقیایی بوده است.
شعر برف
خوب یادم نیست
تا کجاها رفته بودم؛ خوب یادم نیست
این، که فریادی شنیدم، یا هوس کردم،
که کنم رو باز پس، روباز پس کردم.
پیش چشمم خفته اینک راه پیموده.
پهندشت برف پوشی راه من بوده.
گام های من بر آن نقش من افزوده.
چند گامی بازگشتم؛ برف می بارید.
باز می گشتم.
برف می بارید.
جای پاها تازه بود اما،
برف می بارید.
باز می گشتم،
برف می بارید.
جای پاها دیده می شد، لیک
برف می بارید.
باز می گشتم،
برف می بارید.
جای پاها باز هم گوئی
دیده می شد، لیک
برف می بارید.
باز می گشتم،
برف می بارید.
برف می بارید. می بارید. می بارید . . .
جای پاهای مرا هم برف پوشانده ست.
- ۹۴/۰۸/۲۷