شایسته

  • ۰
  • ۰

استرس از نظر روانشناسی چه معنایی دارد

استرس چیست و از نظر پزشکان روانشناس چه معنا و مفهومی دارد.  آخرین باری که از واژه استرس استفاده کردید چه زمانی بود؟

 

اگر امروز نبوده باشد، قطعا طی همین چند روز گذشته بوده. شاید شما هم از خودتان پرسیده باشید که این «استرس» چیست که وقتی اتفاق خوشایندی مانند ازدواج برای ما پیش می آید می گوییم استرس داریم،

 

وقتی رخدادی ناراحت کننده مانند آسیب به دوستی رخ می دهد، می گوییم استرس داریم و حتی گاهی وقتی هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده، مانند وقتی که منتظر برگزاری مصاحبه شغلی هستیم، باز هم احساس می کنیم استرس داریم. اصلا آیا استفاده از واژه «استرس» در همه این موقعیت ها درست است؟

 

اگر نگاهی به تاریخچه واژه استرس بیندازیم، متوجه می شویم که این واژه پیش از اینکه در روانشناسی کاربرد داشته باشد، در مهندسی و فیزیک استفاده می شده است.

 

به این معنا که فشاری که به ماده وارد شده و باعث تغییر شکل در آن می شود را استرس می نامند؛ اما این اصطلاح، در روانشناسی نخستین بار توسط هانس سلیه در 1936 به کار گرفته شد.

 

البته سلیه از این اصطلاح برای توصیف واکنش های متعدد فرد در رویارویی با محرک های محیط استفاده کرد؛ اما واقعیت این است که تعریف او بیش از حد گسترده و البته تا حدی نیز مبهم بود.

بعدها تعاریف دقیق تر و مشخص تری از این واژه بیان شده است. برای نمونه استپتوی استرس را به این شکل تعریف کرده است:

 

«هنگامی که الزامات مربوط به یک فعالیت، فراتر از توانایی های فردی و اجتماعی افراد است، پاسخ هایی ارائه می شوند که به آن استرس می گویند.»

 

جالب آنکه استرس یکی از واژه هایی است که با کمترین تغییرات از زبان انگلیسی به زبان های دیگر راه پیدا کرده است.

 

در واقع نه تنها تجربه استرس جهان شمول است، که خود این اصطلاح نیز جهان شمول و فراگیر شمرده می شود! اما بگذارید کمی روی تعریف استرس و ابعاد این تعریف تأمل کنیم.

 

یک

در ارتباط با همین تعریف ذکر چند نکته ضروری است. همانطور که از مثال نیز متوجه شده اید، ادراک استرس می تواند از فردی به فرد دیگر تفاوت داشته باشد.

 

مثلا برای فردی که به تازگی گواهینامه راننندگی گرفته، راندن ماشین برای مسافتی کوتاه نیز تجربه ای توانفرسا و پراسترس است اما همین کار برای راننده ای ماهر و باتجربه استرسی به دنبال ندارد.

 

بر همین مبنا نیز قضاوت درباره وجود استرس در یک موقعیت و داشتن برآوردی از میزان آن، نیازمند این است که ما بتوانیم آن موقعیت را از دریچه چشم دیگری تماشا کنیم.

 

دو

نکته دوم آنکه در این تعریف پاسخ های فرد در برابر محرک های بیرونی در هیچ قالبی قرار داده نشده است.

 

در واقع نوع واکنش ها نیز می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت و متغیر باشد. گاهی این واکنش ها دیده می شوند اما گاهی حتی قابل مشاهده نیز نیستند.

 

گاهی به راحتی شناسایی می شوند و نشان از استرس هستند اما گاهی واکنش های مشاهده شده شبیه واکنش فرد در زمانی است که عصبانی است. گاهی واکنش ها هیجانی هستند اما بیشتر واکنش ها نمود جسمانی پیدا می کنند.

 

سه

نکته دیگری که با کمک همین تعریف می توان به آن رسید، یکی از بحث های مهم درباره استرس است؛ اینکه زندگی این روزها استرس بیشتری در مقایسه با زندگی در گذشته بر ما وارد می کند.

واقعیت این است که هر چه موقعیتی که ما در آن زندگی می کنیم، توانایی ها و مهارت های بیشتری را از ما طلب کند، امکان اینکه ما دچار استرس شویم، بیشتر خواهد شد.

 

برای نمونه شما این روزها ناچارید مهارت هایی را یاد بگیرید که تا چند دهه قبل یا حتی چند سال قبل نیازی به دانستن آنها نداشتید.

 

مهارت استفاده از فناوری های گوناگون یا حتی مهارت زندگی در آپارتمان، کار کردن در محیط های کاری مختلف، همه و همه در شدت گرفتن استرس اثر خواهند گذاشت.

 

چهار

نکته امیدبخش این تعریف آنکه ادراک استرس در موقعیت های مختلف، نسبت مستقیمی با ادراک توانایی های ما دارد؛ به این معنا که هر زمان ما توانایی انجام کاری را داشته و البته به این توانایی خود نیز اعتماد داشته باشیم، احتمال داشتن استرس در زمان انجام آن کاهش می یابد.

 

این نکته از آن جهت امیدبخش است که با بالا بردن توانایی های خود می توانیم به میزان زیادی از استرس های وارد شده بر خودمان کم کنیم. البته شاید با خود بگویید که در برخی موقعیت ها امکان افزایش توانایی ها برای کاستن استرس ممکن نیست؛ حق با شماست.

 

تنها راه مدیریت استرس، افزایش توانمندی ها نیست بلکه راه های دیگری نیز برای مدیریت استرس وجود دارد. در روانشناسی به این راه ها راهکارهای مقابله با استرس می گویند.

 

و اما نکته پایانی

تجربه استرس به خودی خود نه تنها بد نیست که بسیار هم خوب است؛ چرا که به ما انگیزه می دهد تا برای یافتن آرامش بیشتر توانایی های خود را افزایش دهیم؛ اما گاهی استرس می تواند عوارض شدیدی بر جای بگذارد.

 

این زمانی است که استرس وارد شده آنقدر شدید است که فرد تصور می کند امکان مدیریت آن را به هیچ عنوان نخواهد داشت.

 

در این وضعیت بروز علائم جسمانی از شایع ترین واکنش هایی است که روی می دهد.

 

البته متاسفانه این علائم جسمانی همیشه در حد مشکلات گوارشی یا ریزش مو باقی نمی ماند و گاهی به مشکلات قلبی یا بیماری های پیچیده تر نیز می انجامند و نه تنها باعث از دست رفتن سلامتی می شوند، که حتی زندگی را تهدید می کنند.

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

کوچولوی بسیار دوست داشتنی و اعتیاد آور!!

بو یک شخصیت کوچولوی دوست داشتنی در تمام بازهای موبایلی دیده می شود شخصیتی که خود فرد مورد نظر را هرگونه که بخواند هدف می گیرد.

 

هر جایی که قدم بگذاری، اثراتش را می‌بینی. توی تاکسی، صف بانک، کلاس درس، رستوران یا کافی‌شاپ با کمی دقت می‌توان آدم‌هایی را یافت که مثل یک مادر یا پدر مهربان مشغول غذا دادن به پو هستند یا در مورد آن با دوستان‌شان حرف می‌زنند. هیچ‌کس نمی‌تواند استقبال از پو را  انکار کند. حتی یکی از بازماندگان هواپیمایی که مدتی پیش در تهران سقوط کرد، می‌گفت تا قبل از بروز این فاجعه سرگرم رسیدگی به پو بوده است. واقعا این شخصیت کوچک دوست‌داشتنی با چشم‌های درشت از کجا آمد و چگونه جایش را در دل میلیون‌ها نفر در سراسر جهان باز کرد؟

 

اگرچه محققان فوایدی همچون کاهش استرس، مسئولیت‌پذیری و افزایش اعتماد به نفس را از جمله ویژگی‌های بازی و مراقبت از پو می‌دانند اما همین گروه مراوده و بازی با پو را اعتیادآور می‌دانند. حقیقتی که این روزها باعث نگرانی بسیاری از پدرها و مادرها شده است. اگر شما هم در گروه علاقه‌مندان به پو هستید و پو را به فرزندخواندگی پذیرفته‌اید، اگر مراقبت و نگهداری از پو دختر یا پسر نوجوان یا کودک، شما را هم به شما خود مشغول کرده با ما همراه باشید تا با واقعیت‌هایی درباره چگونگی تولد پو و فواید و مضرات همزیستی با این موجود مجازی آشنا شوید.

 

ایده ساده، موفقیت بزرگ
زمانی که «پاول سلامه» لبنانی طرح اولیه یک برنامه ساده را در ذهن خود می‌کشید، هیچ‌گاه تصورش را هم نمی‌کرد که این برنامه تبدیل به یکی از موفق‌ترین و پرطرفدارترین بازی‌های چند سال اخیر شود. این بازی آنقدر علاقه‌مند پیدا کرد که ده‌ها هزار نفر از صاحبان آیفون حاضر بودند هر مبلغی را بپردازند تا این بازی روی گوشی آنها هم نصب شود.

 

بله درست است، ما داریم در مورد پو حرف می‌زنیم. یک آدم فضایی کوچک با شکل مثلثی و رنگ قهوه‌ای که در وسط صفحه نمایش موبایل می‌نشیند و با چشمان درشتش از شما می‌‌خواهد به او غذا دهید، او را بشویید و هر چند وقت یکبار سرگرمش کنید. فقط چند ماه طول کشید تا پو صدها هزار نفر را به خود معتاد کند و تبدیل به پنج بازی پرطرفدار موبایل در بیش از 50 کشور جهان شود.

 

پو دقیقا شبیه سازنده‌اش است
شاید باورتان نشود، اما سازنده یکی از موفق‌ترین بازی‌های موبایل در دنیا اصلا برنامه‌نویسی بلد نبود. او قدم‌های اول نوشتن بازی برای موبایل را در اینترنت و از طریق گوگل فرا گرفت. اما او یک ویژگی خاص داشت که بسیاری از مردم جهان ندارند؛ پاول با دقت بسیار زیادی به محیط اطرافش نگاه می‌کرد و عاشق توجه به جزئیات بود.

 

او فهمیده بود که بسیاری از مردم احساس تنهایی می‌کنند و دوست دارند وقت خود را در اینترنت و موبایل سپری کنند. پس شاید بتوان یک موجود بامزه ساخت که روی گوشی‌های تلفن همراه نصب شود و مدتی صاحبان آنها را سرگرم کند.

 

او در این باره می‌گوید: «من بسیاری از خصوصیات پو را باتوجه به محیط اطرافم طراحی کردم. این موجود کوچک همیشه گرسنه براساس شخصیت واقعی خودم درست شده، چون من هم همیشه به دنبال خوردن هستم! حتی اسم آن هم از نام من اقتباس شده است. اسم من پاول است، اما دوستانم مرا پو صدا می‌زنند. من هم تصمیم گرفتم نام این موجود قهوه‌ای بامزه را پو بگذارم.»

 

ایده پو از کجا آمد؟
اولین بار چهار سال پیش یک دوست پیشنهاد نوشتن یک بازی با این خصوصیات را به پاول داد. او در آن زمان در یک شرکت کار می‌کرد و همیشه به فکر تغییر وضع زندگی خودش بود. یک روز پاول در یک کنفرانس ساخت بازی‌های کامپیوتری در لبنان شرکت کرد و در آنجا شنید شرکت‌های بزرگ به فکر ساخت بازی‌های جالب و ساده برای کودکان هستند.

 

این موضوع پاول را به فکر ساخت یک شخصیت کارتونی بسیار ساده انداخت که روی موبایل نصب می‌شود و صاحب گوشی باید وظیفه بزرگ کردن آن را به عهده بگیرد.  یعنی  به آن لباس بپوشاند، غذا بدهد و  برای خرید لباس مجبور شود با انجام بازی‌های مختلف سکه جمع کند.

 

جالب است بدانید خواهر« پو» که یک دانشجوی معماری است بسیاری از ایده‌های هنری در مورد بازی را داده است. برای مثال شکل کلاه‌ها و طرح لباس‌ها یا فضای اتاق‌ها ساخته ذهن اوست.

 

پو 20 سال قبل هم وجود داشته!
اواخر دهه 90 میلادی یک اسباب‌بازی که برای کودکان ژاپنی ساخته شده بود به آرامی جای خود را در میان بزرگسالان باز کرد. این اسباب‌بازی که «تاماگوتچی» نامیده می‌شد یک جاسوئیچی بود که یک صفحه نمایش کوچک و سه دکمه داشت. با روشن کردن دستگاه یک سگ روی صفحه نمایش ظاهر می‌شد و مرتب از شما درخواست می‌کرد با زدن دکمه‌ها به او آب و غذا بدهید و بدنش را تمیز کنید. اگر چند روز به تاماگوتچی کم‌محلی می‌کردید این حیوان مجازی به‌تدریج ضعیف می‌شد و حتی جان خود را از دست می‌داد! باور کردنی نبود، اما تاماگوتچی تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین وسایل سرگرمی در جهان شد و تا سال 2010 بیش از 76 میلیون عدد از آن به فروش رفت.

 

انسان‌ها عاشق جاسوئیچی شدند
در آن سال‌ها دانشمندان متوجه یک اتفاق بسیار عجیب شدند که بعدها نام آن را اثر تاماگوتچی گذاشتند. تحقیقات نشان می‌داد صاحبان جاسوئیچی به‌تدریج به این حیوان وابسته می‌شدند و با آن ارتباط عاطفی برقرار می‌کردند. این موضوع اثبات می‌کرد انسان می‌تواند به‌شدت به یک روبات، ماشین و حتی یک شخصیت کارتونی علاقه شدید پیدا کند و حتی از دوری او علائمی شبیه به افسردگی از خود بروز بدهد. خصوصا اگر شخصیت‌های مجازی دارای هوش باشند و نسبت به کارهای شما واکنش نشان دهند، میزان این علاقه بیشتر هم می‌شود.

 

پـو  وارد  می‌شود
بعد از 20 سال آن جاسوئیچی جای خود را به پو داد و به جای جیب شلوار، درون موبایل‌ها قرار گرفت. اولین چیزی که بعد از نصب بازی روی صفحه نمایش می‌بینید یک موجود زشت و بسیار ساده است که فقط به شما نگاه می‌کند. هیچ راهنمایی در این بازی وجود ندارد و شما حتی نمی‌دانید باید چه کاری انجام دهید. اما به سرعت همه چیز مشخص می‌شود. با نصب این برنامه شما باید نگهداری از یک موجود شبه‌فضایی را به عهده بگیرید و نقش مادر را برایش بازی کنید. در ابتدای بازی پو بسیار کوچک و جوان است و مرتب باید به او غذا داد و هنگام بیماری با امکاناتی که در بازی نهفته است پو را درمان کرد.

هیچ چیز در پو مجانی نیست!
تفاوت پو با بازی‌های دیگر این است که فعالیت‌های شما فقط محدود به مراقبت نمی‌شود. شما می‌توانید ظاهر و نام فرزند خود را عوض کنید و مطابق سلیقه خود به او لباس بپوشانید. می‌توانید برای پو کلاه، گل یا چیزهای دیگر بخرید، اما هیچ کدام از اینها رایگان نیست. برای خرید هر چیزی احتیاج به سکه است و تنها راه به دست آوردن آنها هم انجام بازی‌های مختلف است. هیچ چیز پیچیده‌ای در پو وجود ندارد و شما مجبور به انجام کارهای سخت و دشوار نیستید. همین سادگی مخاطب را به خود جذب می‌کند و ساعت‌ها وقت شما را به خود اختصاص می‌دهد.

 

آیا پو معتاد می‌کند؟
جواب به این سؤال به طور حتم مثبت است. یک محقق بازی‌های کامپیوتری در شرکت مایکروسافت راز عجیبی را فاش کرده که باعث نگرانی پدرها و مادرها شده است. شرکت‌های بزرگ کامپیوتری، روانشناسان خبره را استخدام می‌کنند تا تکنیک‌های اعتیادآوری را در بازی‌های خود پیاده‌سازی کنند. سود چند میلیارد دلاری این شرکت‌ها باعث می‌شود تا آنها برای پول بیشتر دست به هر کاری بزنند. امروزه شرکت‌ها نمی‌خواهند بازی‌هایی بسازند که بعد از چند روز به مرحله پایانی برسد و شما آن را دور بیندازید. هدف این است که شما از صبح به فکر بازی باشید و تا ماه‌ها و حتی سال‌ها بازی کردن را ادامه دهید. بعضی از این تکنیک‌ها در بازی پو هم دیده می‌شود که به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم:

 

مغز همه چیز را واقعی می‌بیند: این عجیب به نظر می‌رسد، اما مغز ما اجسام و اشیای بازی‌های کامپیوتری را کاملا حقیقی می‌بیند. وقتی شما برای خرید لباس برای کاراکتر خیالی پو تلاش می‌کنید، مغز آن را مانند یاری کردن یک موجود واقعی تصور می‌کند. پس واضح است که سکه‌های مجازی بازی در ناخودآگاه ذهن ما حقیقی به نظر برسند و یک فرد ساعت‌ها برای افزایش آنها زمان صرف کند.

 

نمونه واقعی: در سال 2006 یک کودک 13 ساله چینی آنقدر شخصیت‌های یک بازی کامپیوتری را باور کرده بود که خود را از بالای یک ساختمان 24طبقه به پایین پرت کرد. او در نامه‌ای که از خود به جا گذاشته بود هدف از این کار را رسیدن به قهرمانان آن بازی اعلام کرد.

 

پو هم مانند بچه‌های دیگراست
پو هر روز خود را کثیف می‌کند، پس باید او را با صابون تمیز کنید. مانند هر بچه دیگری حوصله پو هم سر می‌رود، پس باید بازی‌هایی انجام دهید تا این موجود عجیب را شاد کنید. پو هم مانند بقیه خسته می‌شود، پس باید چراغ اتاقش را خاموش کنید و او را بخوابانید تا انرژی از دست رفته‌اش برگردد. حتی باید هر چند وقت یکبار پو را به پارک ببرید تا احساس افسردگی نکند. اگر مدتی این وظایف را فراموش کنید پوی شما بیمار می‌شود و باید زمان بیشتری صرف کنید تا او به وضعیت اول برگردد.

 

حس علاقه و وابستگی: مراقبت از یک شخصیت مجازی شما را وابسته می‌کند؛ دقیقا به همان دلیل که مغز ما این دنیا را کاملا حقیقی می‌بیند و ارتباط مستمر با یک موجود می‌تواند حس علاقه را در او بیدار کند. از سوی دیگر نگهداری از این موجودات هیچ هزینه و دردسری ندارد. تنها هزینه‌ای که شما باید صرف کنید اختصاص ساعت‌ها از وقت‌تان در طول روز است.

 

نمونه واقعی: پلیس کره جنوبی زوجی را در این کشور دستگیر کرد که با گرسنگی دادن به نوزاد سه ماهه باعث مرگ او شده بودند. شوهر 41 ساله و زن 25 ساله آنقدر زندگی خود را صرف نگهداری از یک کاراکتر مجازی در کامپیوتر کرده بودند که وقت کافی برای نگهداری از نوزاد خود نداشتند و فقط گاهی اوقات فرصت می‌کردند به او شیر خشک بدهند.

 

تمایل به کسب پاداش: مغز ما از کسب موفقیت و پاداش لذت می‌برد. قسمت‌هایی در مغز وجود دارند که مسئول تحلیل این احساسات هستند. یک فرد معتاد با دریافت مواد مخدر باعث فعال شدن این قسمت‌ها شده و به همین دلیل بعد از مصرف مواد، حس رضایت می‌کند. دقیقا همین اتفاق در بازی‌های کامپیوتری رخ می‌دهد. پیروزی در هر بازی، کسب سکه‌های بیشتر و رفتن به مراحل بالاتر، مغز شما را تحریک می‌کند و قسمت‌های مرتبط با لذت را فعال می‌کند.

 

نمونه واقعی:یک مرد 22 ساله کره‌ای آنقدر مجذوب یک بازی کامپیوتری شده بود که به‌طور کامل زندگی خود را صرف آن می‌کرد. بعد از آنکه چند بار مورد اعتراض مادرش قرار گرفت، او را به قتل رساند و بعد از رساندن خود به یک کافه، باز هم بازی کردن را از سر گرفت. مغز او طوری به بازی کامپیوتری معتاد شده بود که هر چیزی مانع انجام این کار می‌شد را از سر راه برمی‌داشت.

 

ساده کردن: بعد از سال‌ها تجربه، شرکت‌های کامپیوتری متوجه شدند، باید قوانین بازی را ساده کنند تا مغز بدون تلاش اضافه و زحمت بتواند مراحل بازی را سپری کرده و به راحتی امتیاز کسب کند. اگر دقت کنید در بازی پو هیچ چیز سختی وجود ندارد. تنها کاری که شما باید بکنید مراقبت از یک موجود است. به او غذا بدهید، تمیزش کنید و سر وقت او را بخوابانید.

 

نمونه واقعی: براساس آمار سایت اپل، پو در بیش از 90 کشور دنیا به‌عنوان پرطرفدارترین بازی مورد علاقه کودکان شناخته شده است. این نشان می‌دهد قوانین بازی آنقدر ساده هستند که حتی کودکان هم به راحتی می‌توانند آن را بازی کنند.

 

اما پو فوایدی هم دارد
با اینکه اعتیاد به این بازی قابل انکار نیست و ساعت‌ها از وقت مردم را تلف می‌کند، اما این وقت گذاشتن بی‌فایده هم نیست. دانشمندان طی این سال‌ها اثرات مثبتی هم در بازی‌های کامپیوتری مشاهده کرده‌اند که به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم.

 

کاهش استرس: نتایج نظرسنجی که سال گذشته انجام شده نشان می‌دهد نیمی از مردم هنگام استرس و نگرانی سراغ بازی کردن با موبایل یا کامپیوتر می‌روند. تمرکز روی بازی سبب می‌شود آنها برای مدت کوتاهی مشکلات خود را فراموش کنند و در دنیای کاراکترهای مجازی غرق شوند. حتی زمان فکر کردن در مورد یک موضوع هم بسیاری از افراد سراغ موبایل خود می‌روند و با بازی کردن سعی در افزایش قدرت تمرکز خود دارند.

 

حس اعتماد به نفس: علاوه بر فرار از مشکلات و استرس‌ها، موفقیت در بازی می‌تواند به افزایش اعتماد به نفس منجر شود. همان‌طور که گفتیم مغز تفاوتی بین دنیای مجازی و واقعی نمی‌بیند؛ پس اگر مسئولیت نگهداری از یک شخصیت کامپیوتری را به عهده بگیرید احساس مفید بودن و تاثیرگذاری به او دست می‌دهد. افرادی که خود را دارای قدرت کنترل و انتخاب می‌دانند احساس غرور می‌کنند و بیشتر برای انجام کارهای مختلف داوطلب می‌شوند. بازی پو می‌تواند با کمترین هزینه این حس را در شما تقویت کند.

 

آموزش نظم و مسئولیت‌پذیری: بازی‌هایی که شما وظیفه نگهداری از یک شخصیت را به عهده می‌گیرید، تمرین مسئولیت‌پذیری و وقت‌شناسی است. باز هم تاثیر این روش در میان کودکان بیشتر است. همین که با بلند شدن صدای پو، شما متوجه می‌شوید باید به امور او رسیدگی کنید؛ فرمان ناخودآگاه به مغز برای داشتن نظم در کارهاست.

 

افزایش سلول‌های خاکستری:به طور قطع بازی‌های کامپیوتری روی مغز تاثیر می‌گذارند. عکس‌برداری از مغز افرادی که 30 دقیقه را صرف بازی کرده‌اند نشان می‌دهد حجم سلول‌های خاکستری آنها بعد از دو ماه افزایش پیدا می‌کند. این موضوع ثابت می‌کند قسمت‌های خاصی از مغز توسط بازی‌های کامپیوتری تحریک شده و فعالیت بیشتری پیدا می‌کند. در بازی حیوانات خانگی مجازی شما باید شیوه رفتار با کاراکتر بازی را حدس بزنید و برای هر مشکل راهی پیدا کنید.

 

کاهش درد:شاید عجیب باشد، اما بازی‌هایی که مدت زمان طولانی شما را سرگرم می‌کنند، می‌توانند درد بیماری‌های مزمن را کاهش دهند. این روش خصوصا در میان کودکان بسیار کارساز است. بازی کردن توجه مغز را نسبت به درد و ناراحتی منحرف کرده و آستانه تحمل بدن را افزایش می‌دهد. آزمایشات نشان می‌دهد انسان‌ها حین بازی کردن توانایی بیشتری برای تحمل درد دارند.

 

تمرین ارتباط اجتماعی: در بازی‌های مدرن امروزی، دیگر شخصیت‌ها با نمایش پیام یا شکل با دیگران ارتباط برقرار نمی‌کنند.

 

پس کاربران‌شان مجبورند باتوجه به حرکت‌های آنها، حالت چهره و حتی صداها منظور طرف مقابل را بفهمند. هرچقدر بازی پیشرفته‌تر باشد، به همان اندازه مغز تلاش بیشتری برای درک پیام‌ها خواهد کرد. تا چند سال دیگر رفتار کاراکترها به شدت طبیعی خواهد شد و بازیکنان با کمک آنها می‌توانند روابط انسانی را تمرین کنند.

 

مدیریت منابع مالی: در بسیاری از بازی‌ها دارایی‌های شما محدود هستند، پس شما مجبورید آنها را مدیریت کنید. برای مثال می‌توان به تعداد سکه‌ها در بازی پو اشاره کرد. همین عامل مغز شما را تمرین می‌دهد با کمترین هزینه بیشترین استفاده را ببرید. بسیاری از بازی‌های کامپیوتری مغز را وادار به فکر کردن می‌کنند تا برای صرف دارایی‌های خود بهترین استراتژی را پیاده‌سازی کنید.

 

مردها بیشتر بازی می‌کنند یا زن‌ها؟
شاید کسی باور نکند، اما مردم جهان تقریبا سه میلیارد ساعت از وقت خود را در هر هفته پای بازی‌های کامپیوتری تلف می‌کنند اما سهم زنان از این اتلاف‌وقت بیشتر است یا مردان؟

 

تقریبا همه انگشت اتهام را به سوی مردان می‌گیرند و معتقدند آنها هستند که ساعت‌ها به صفحه موبایل یا کامپیوتر خود میخکوب می‌شوند اما تحقیقات نشان می‌دهد زنان نه‌تنها به اندازه مردان بلکه از آنها بیشتر وقت خود را به بازی کردن اختصاص می‌دهند. درصد زیادی از زنان اقرار کرده‌اند به جای انجام کارهای خانه و رسیدگی به همسر و فرزندان‌شان، بیشتر تمایل دارند وقت خود را صرف موبایل و اینترنت کنند. 20درصد از زنان هم به‌طور مرتب در تختخواب وقت خود را به بازی کردن اختصاص می‌دهند.

 

بیش از 50درصد مردان رقابت و سرگرمی را علت اصلی بازی کردن عنوان می‌کنند، در حالی که دو سوم زنان بازی کردن را وسیله‌ای برای کاهش استرس خود می‌دانند.

 

زنان بیشتر علاقه‌مند به بازی‌های فکری یا اجتماعی هستند، به طوری که 50درصد از آنها سعی می‌کنند این بازی‌ها را روی گوشی تلفن همراه خود نصب کنند. در حالی که نوع بازی برای مردان چندان اهمیت ندارد و بیشتر سراغ بازی‌هایی می‌روند که حالت مبارزه و رقابت دارد. اما آیا سپری کردن ساعات طولانی برای بازی کردن می‌تواند روی روابط همسران تاثیرگذار باشد. متاسفانه 15درصد از زنان به این سوال جواب مثبت می‌دهند و معتقدند همسران‌شان بازی‌های کامپیوتری را بیشتر از آنها دوست دارند. خاصیت اعتیادآور بازی‌های کامپیوتری آنقدر افزایش پیدا کرده که خیلی از مردم نمی‌توانند بیش از چند ساعت خود را از تلفن همراه یا کامپیوترشان دور کنند.

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

6 اشتباهی که مغز ما هر روز مرتکب می شود

دانستن این که مغز ما هر روز 6 خطا و اشتباه را تکرار می کند بسیار جالب می باشد.!!

 

1-  به جای اولویت دادن به رسیدن به رویاها، اول راحتی رو در نظر می گیرید.

تا حالا پیش اومده به سینما برید و از فیلمی خوشتون نیاد، اما خودتون رو مجبور کنید تا آخرش پای صندلی ها بنشینید چون پول بلیت دادین؟ بهترین راه برای کنار اومدن با این قضیه اینه که بیشتر از همه چه چیزی از زندگی میخواید.

 

2-  احتمالات رو اشتباهی تخمین می زنید.

مثلا فکر کنید یه سکه رو پرتاب می کنید و احتمال شیر یا خط افتادن ۵۰/۵۰ هست. اگه برای ۲۳ بار اول شیر بیفته، برای بار ۲۴ ام چه احتمالمی میدین؟ شیر؟ خب اشتباهه. چ.ن اختمال نمیتونه تغییر کنه. همچنان احتمال نتیجه پرتاب سکه ۵۰/۵۰ هست. پس بهتره احتمالات رو با منطق بسنجید، نه با استفاده از تجربیات گذشته.

 

 

3-  خودتون رو متقاعد می کنید که تصمیم های اشتباهتون درست هستن.

تا حالا شده خودت رو متقاعد کنی که خریدن یه جفت کفش جدید واقعا الان مورد نیازه و به هیچ وجه تصمیم غلطی نیست؟ درباره تصمیم های اشتباهتون منطقی فکر کنید و آگاه باشید.

 

 

4-  به اطلاعاتی که با باورهاتون هم خوانی دارن بیشتر توجه می کنید.

وقتی ماشین میخری، از فرداش متوجه میشی که همه ی مردم شهر ماشین تو رو دارن. همین موضوع درباره اعتقادات هم صدق می کنه که باعث میشه دایره ی وسیع تری از باورهای مختلف به گوشتون نرسه.

 

 

5-  به راحتی نقطه نظرمون دست کاری میشه.

تصور کنید فروشگاهی تابلوی حراج زده: “تی شرت ها فقط ۳۰ هزار تومان!” شما خود به خود به این ویترین جذب میشید، چون فکر می کنید پیشنهاد ویژه ای بهتون داده. حالا اگه بهتون بگم ارزش اصلی هر کدوم از تی شرت ها ۲۰ هزار تومانه چی؟ حواستون رو جمع کنید و نگذارید کلک های تبلیغاتی سرتون کلاه بگذارند.

 

 

6-  کنترل تصمیم های خودمون رو از دست میدیم.

تا به حال پیش اومده به قدری گزینه پیش رو داشته باشید که نتونید هیچ تصمیمی بگیرید. این مشکلی هست که این روزها عده ی زیادی باهاش مواحه هستن. شما باید بتونید در هر شرایطی آروم باشید و با ذهن منطقی تصمیمات زندگی خودتون رو بگیرید.

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

خرید حلقه ازدواج اگرچه آسان به نظر می رسد ولی معمولا در عمل، وسواس بیش از اندازه همسران جوان مانع از این می شود که انتخاب راحت و درستی داشته باشند. این مطلب به شما در این باره کمک می کند.

حلقه با انگشتر فرق دارد

از همان ابتدا که وارد بازار می شوید، دنبال خرید حلقه های بزرگ و پرنگین نباشید. آن ها حلقه به شمار نمی آیند بلکه حلقه معمولا ظریف است و روی آن یک ردیف نگین یا یک نگین درشت کار شده است. شما حتی می توانید یک حلقه ساده را به عنوان حلقه ازدواج تان انتخاب کنید و بعدها یک انگشتر پرنگین برای خودتان بخرید.

به نگین ها دقت کنید

وقتی می خواهید یک حلقه بخرید باید به نگین های آن خوب دقت کنید. بهتر است هر نگین در یک قاب از جنس طلا یا پلاتین (برای آقایان) محکم شده باشد چون در غیر این صورت احتمال افتادن و جدا شدن نگین ها زیاد است. نگین هایی که با چسب به انگشتر چسبانده شده، ممکن است با ضربه و زمین خوردن از حلقه شما جدا شوند و مسلما دوباره جایگزین کردن این نگین ها برای شما گران تمام خواهد شد.

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

عاشق لباس های مد روز است!،برایش فرقی نمی کند مانتویی  بپوشد که جلویش باز باشد یا بدن نما و یا دارای مارکها و کلمات بیگانه و مستهجنی که معنی آن را هم نمی داند! خب جوان است دیگر! عاشق مد و مدگرایی اما...

جوانی دوران شیرین و پر شوری است که تمایلاتی را هم با خود به همراه دارد و غرایز طبیعی در شکل دهی آن نقش اصلی را برعهده دارد.جوانی دورانی است که شور و هیجانات خاص خود را دارد از استقلال طلبی و تنوع طلبی تا نوگرایی و مدگرایی .

تا جایی که تمایل به نوگرایی در حدی بین جوانان امروزی شیوع پیدا کرده است که  برای امروزی شدن دست به انجام  مدهای فشن غیر مجاز و لباس های مستهجن و تقلید از الگوهای بیگانه و غیر خودی میزنند تا آنجا که اگر گذری در خیابان  داشته باشید با مانور چیزهای عجیبی روبرو میشوید؛ به طوری که از نوک پا تا فرق سر برخی از جوانان امروز را غربی می بینید که هیچ ارتباطی با زندگی شخصی و سبک زندگی اسلامی ندارد  البته لازم به ذکر است که بگوییم مدگرایی عمدتا درپوشش و لباس جوانان و نوجوانان نمود عینی پیدا می کند.


 در سایه فعالیت ضعیف فروشگاه و نمایشگاه ها در عرضه مد و لباس اسلامی ، مزون های فشن و غیر مجاز فعالیت گسترده ای را آغاز کرده اند و با برگزاری چنین شوهایی، هم به در آمدهای میلیونی خود دست می یابند و هم سبک پوشش غربی ،اختلاط زن و مرد، عریان نمایی و ... را ترویج می دهند

ازقدیم می گفتند که لباس نشانه ی شخصیت هر فردی است و مسلما هرکس براساس سلیقه و نوع تفکر شخصی خود لباسهایش را انتخاب می کند به طوری که  برخی لباسهایی را انتخاب می کنند تا به چشم بیایند وبرخی میخواهند لباس هایی را بپوشند که به چشم نیایند اما حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که گاهی ساعت ها و حتی روزها در فروشگاه و بازار گشت میزنید تا لباس مورد نظر خود را انتخاب کنید اما اکثر لباس ها باب میل همان افرادی است که میخواهند به چشم بیایند! به همین خاطر چاره ای جز این ندارید که شما هم همرنگ جماعت شوید و لباسی را انتخاب کنید که رنگ و بوی اسلامی ندارد و در شان و شخصیت شما نیست .



اینها در حالیست که مقام معظم رهبری بارها بر سبک زندگی ایرانی –اسلامی تاکید داشتند .

سبک زندگی ایرانی -اسلامی مجموعه ای از مسائل را در برمیگیرد از سبک تغذیه و تعاملات اجتماعی و کسب روزی گرفته  تا پوشش. که یکی از مهمترین مجموعه های سبک زندگی ایرانی-اسلامی پوشش اسلامی  است تا جایی که لباس هر کس پرچم کشور وجود اوست.

ترویج عریان نمایی به سبک غربی

درست است که پوشش و لباس  در حریم خصوصی یک امر شخصی است اما برخی این حریم خصوصی و شخصی را به معابر عمومی هم سرایت داده اند و می گویند چار دیواری اختیاری در حالیکه معابر و اماکن عمومی چار دیواری اختیاری نیست بلکه پوشش ولباس در خارج از حریم خصوصی یک امر اجتماعی تلقی میشود .

در چنین شرایطی و در سایه فعالیت ضعیف فروشگاه و نمایشگاه ها در عرضه مد و لباس اسلامی ، مزون های فشن و غیر مجاز فعالیت گسترده ای را آغاز کرده اند و با برگزاری چنین شوهایی، هم به در آمدهای میلیونی خود دست می یابند و هم سبک پوشش غربی ،اختلاط زن و مرد، عریان نمایی و ... را ترویج می دهند. این مزون ها تمام سعی و تلاش خود را می کنند تا فشن شوها و مدلینگ هایی را در ایران برگزار کنند که به پای شبکه های ماهواره ای برسد  و یا حتی بهتر از آنها برگزار شود اما شبکه های اجتماعی هم از این غافله عقب نمانده است و پیجی با نام طراحان لباس را به خود اختصاص داده اند.

در توضیحاتی زیر پیج خود می نویسند لباس هایی با رنگ بندی و طراحی های فوق العاده چه برای مردان و چه برای زنان.کار این پیج معرفی کارها و نیز نمایش‌ها یا همان شوی برندهای مختلف لباس است. برای برخی آدرس داده و برای برخی یک شماره تلفن.

پیج دختران مد البته از طراحان لباس هم پرمخاطب تر است. ۴۵ هزار فالوئر دارد و  بزرگترین صفحه مد و فشن است اما جوانان امروزی هم که عاشق مد و مدگرایی هستند به راحتی به این سمت کشانده میشوند و نتیجه ی آن این میشود که جوان امروز شخصیت و جایگاه اجتماعی خود را در پوشیدن لباس های  جلو باز و عریان و تنگی می داند که چیزی جز تقلیدهای کورکورانه از فرهنگ غربی نیست.  غافل از اینکه غربی ها برای ترویج فرهنگ مبتذل خود از مد و  لباس استفاده می کنند؛و سعی دارند از راه مد و لباس جوانان ما را استحاله ی فرهنگی کنند .

 تمام طراحی های لباس از کلمات مستهجن و یا حروف  روی لباس ها گرفته  تا مانتوهای جلو باز و بدن نما با هدف قبلی طراحی شده است و غربی ها سعی دارند تا با طراحی لباس اینچنینی اخلاق اسلامی را مورد هدف قرار دهند.
شما اگر تنها روی شلوارهایی که مد شده است بررسی کنید متوجه خواهید شد که غرب خیلی آرام آرام و استادانه الگوها و مدهای جدیدی را وارد بازار کرده است .روند مدشدن زیرکانه شلوارها به این ترتیب بود :

1-اوایل اصلا بد میدانستند که زن شلوار لی بپوشد

 2-بعد آرام آرام تنگ شد

3-سپس روی این مساله کار کردند که کجاهای این شلوار سفید تر شود!

4-بعد پیش رفت و کار به جایی رسید که این شلوار لی تنگ تر شود!

5-وقتی خیلی تنگ شد بعد چنج شد با مدل پارچه ای

6- بعدمدل  پارچه ای تبدیل شد به کشی و ساپورت و آرام آرام نازک شد و رنگ بدنش هم وارد بازار شد که این اگر عین عریانی نباشد تاثیر به مراتب بدتری را خواهد داشت!حالا با خود فکر کنید که با دیدن این صحنه های مستهجن خیابانی چه جوانی است که به شهوت و گناه نیفتد؟!

درواقع غرب با طراحی لباس سعی در بی بند و باری و ایجاد روابط نامشروع هم دارد و با یک طراحی ساده و زیرکانه شهوت جوانان را به جوش می آورد و تاثیرات زیان باری را در فکر و ذهن آنها ایجاد می کند  لذا انتخاب لباس نامناسب علاوه بر اینکه باعث نابهنجاری و اشاعه ی فرهنگ غربی میشود تاثیر بسیار زیان باری بر شهوت گری در جامعه هم خواهد داشت.

ایجاد شهرک های مد و لباس

اقدامات ضد فرهنگی بیگانگان در ماهواره ها و شبکه های اجتماعی در جهت تخریب فرهنگ غنی پوشش و حجاب  همواره باعث شده است تا مقام معظم رهبری با حساسیت و تسلطی که در این موضوع دارند در سخنان و نظرات خود تاکید خاص و رهنمودهای راهگشایی نسبت به این مقوله داشته باشند.

 به منظور  گسترش پوشش ایرانی- اسلامی رئیس اتاق اصناف ایران، از راه اندازی شهرک های مد و لباس در سراسر کشور تا پایان سال ۹۵ خبر داد

ایشان می فرمایند: "شکل لباس، چه پوشیدن، چگونه پوشیدن و از کدام الگوی پوشش استفاده کردن، جزو مصادیق و نمونه های بارز فرهنگ عمومی جامعه است که در مسیر زندگی و حرکت های آینده یک ملت در درازمدت تأثیر دارد. هیچ دستگاه قدرتمندی، بدون آنکه فرهنگ مردم و بینش آن ها را اصلاح کند، نمی تواند در جامعه ای، علم و کار، تلاش و سعی، نوآوری و تعامل خوب و برادرانه، معرفت به انسان، طبیعت و تاریخ های زندگی را ایجاد کند. اینها صفاتی است که در صدر اسلام، از یک جماعت کوچک، یک ملت عظیم و مقتدر درست کرد. "(1)


ایشان همچنین تعاریف و حدودی را در بحث گرایش جوانان به زیباسازی و نوگرایی تبیین کرده اند که:

"جوان از زیبایی و زیباسازی خوشش می آید و دلش میخواهد که خودش هم زیبا باشد. این عیبی هم ندارد؛ یک امر طبیعی و قهری است؛ در اسلام هم منع نشده است، البته این شاید با مقوله نوگرایی مقداری تفاوت کند. نوگرایی امر عام تری است. آن چیزی که منع شده، فتنه و فساد است.

اگر به‎صورت افراطی به شکل مُدپرستی درآید، این به فساد خواهد انجامید. اگر این مقوله زیباسازی و رسیدن به سر و وضع و لباس و امثال اینها، مشغله اصلی زندگی شود، انحراف و انحطاط است؛ "(2)


هچنین ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان فرمودند: "هر ملتی باید اختیار تعیین فرهنگ، عادات و آداب مورد نظرش را داشته باشد."(3)لذامساله ی مد و لباس و پوشش اسلامی آنقدر مهم است که به منظور  گسترش پوشش ایرانی- اسلامی رئیس اتاق اصناف ایران، از راه اندازی شهرک های مد و لباس در سراسر کشور تا پایان سال ۹۵ خبر داد.

علی فاضلی در حاشیه مراسم رونمایی از کتاب درسنامه احکام بازار هدف از ایجاد این شهرک ها را حمایت از تولید داخلی و ارتقای صنعت مد و لباس در کشور دانست و ابراز امیدواری کرد با این رویکرد بزودی به صف صادرکنندگان لباس بپیوندیم.

وی لباس های وارداتی را مغایر با استانداردهای اسلامی دانست و از تشکیل کارگروه تولید مد و لباس در اتاق اصناف ایران خبر داد و گفت : در این کارگروه که نمایندگانی از وزارتخانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی، صنعت معدن و تجارت ، نیروی انتظامی و اتحادیه های مربوطه حضور دارند تلاش می شود از طرح هایی که توجه مردم را به انتخاب لباس های مناسب جلب می کند حمایت شود.(4)

به هر حال امیدواریم که با راه اندازی شهرک های مد و لباس بستر  فرهنگی مناسب و خلق الگوهای شایسته برای جوانان را به ارمغان آوریم تا جوانان  به ناچار و به دلیل نبود تنوع لباس های داخلی به سمت فرهنگ های بیگانه سوق پیدا نکنند.

پی نوشت ها: 1- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار وزیر و مسئولان «وزارت ارشاد» و «اعضای شورا های فرهنگ عمومی کشور»
2- بیانات در دیدار جوانان سیستان و بلوچستان
3-دیدار زائران و مجاوران بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) با رهبر انقلاب
4-تابناک
5_ تبیان

اخبار مرتبط :

مد و بالای شهر ! / مردم ما نمی دانند کجا، چه لباسی بپوشند

مافیای مدلینگ در کمین جوانان

یک زن ایرانی طراح موفق مد در هالیوود +عکس

این خانم ، اولین طراح مد در ایران است ؟!+عکس

گپی با میترا تمجیدی ، طراح ایرانی لباس کاترین اشتون + تصاویر

فشن های غیر مجاز زنان ایرانی + عکس

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

من رو حذف کن!!!


من

من، پرکاربردترین کلمه در محاورات روزمره است؛ ولی در باطن ساز خود را می‌زند و به نقش محوله چندان اهمیتی نمی‌دهد.

ساز پرطمطراق «من»، معرفی خود، مطرح کردن خویشتن و درنهایت به محبوبیت رساندن خود است. «من» برای معرفی خود به ابتکارات و اقدامات فراوانی دست می‌زند. گاهی با فریاد، گاهی با خویشتنداری، گاهی با زیرکی و زمانی با ریاکاری به میدان می‌آید تا بیشتر به توجیه و تفسیر خود بپردازد. گاهی با تکبر و نخوت به صحنه می‌آید، گاهی با فروتنی و تواضع بیش‌ازاندازه، خود را مطرح می‌سازد، گاهی در لباس نصیحت و پند و اندرز احاطه‌ات کرده و زمانی در نقش یک منجی بشریت لباس رزم می‌پوشد و خود را به میان معرکه می‌اندازد. گاهی با سکوت و وقار رقیب را از صحنه به در می‌کند، گاهی با پرخاش و دشنام به مبارزه می‌ایستد و زمانی هم با فریاد و ضجه می‌گوید: «من سلحشورترین و بصیرترین و خردمندترین هستم!» چه‌بسا برای رسیدن به این آرزوها از خود تلاش‌هایی نشان می‌دهد و به درجه‌های بالای علمی هم نائل می‌شود...

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

با ترفندهای زیر در دل خواستگارتان جا شوید

 

وقتی کسی به خواستگاری شما می آید ، حالا و رفتار شما تاثیر بسیار زیادی در علاقه شما می گذارد.

 

اگر قرار است با فردی دیدار کنید که برای ازدواج به شما پیشنهاد شده باید خود را برای یک ملاقات پر اضطراب و البته حیاتی و تعیین کننده آماده کنید. اولین ها همیشه در یاد آدم ها می ماند و به همین خاطر در موقعیت های مختلف اولین برخورد با طرف مقابل اهمیت زیادی دارد.

 

در این دیدار همیشه آدم ها موفق نیستند. عده ای نمی توانند اولین برخوردها را مدیریت کنند در نتیجه اجازه نمی دهند طرف مقابل خود واقعی آنها را بشناسد. آنها گاهی بیشتر از آنچه واقعیت دارد مضطرب، گیج و دستپاچه، شلخته یا کارنابلد به نظر می رسند و همین می تواند تیر خلاص را به این آشنایی بزند. اما چه کار باید بکنید تا اولین دیدار شما آخرین دیدارتان نباشد؟

 

اعتماد به نفس داشته باشید

فردی اجتماعی و خوش مشرب که اعتماد به نفس بالایی دارید در اولین برخورد، تاثیر خوبی بر طرف مقابل می گذارد. اگر چنین ویژگی هایی را در خودتان تقویت کنید، دیگران راحت تر با شما صحبت می کنند و این نشان می دهد که پذیرای حرف زدن با دیگران هستید.

 

لبخند بزنید

هرچهره ای با یک لبخند ملایم زیباتر می شود، بنابراین اگر می خواهید در نگاه اول تاثیرگذار باشید و چهره خوبی از شما در ذهن طرف مقابل شکل گیرد، لبخند را فراموش نکنید. یادتان باشد که بعد از یک لبخند به سرعت چهره ای عبوس و جدی به خودتان نگیرید و کاری نکنید که طرف تصور کند لبخند شما ساختگی و از روی اجبار بوده است. اجازه دهید دیگران هم صحبت کنند و فقط شما متکلم وحده نباشید. وقتی پشت سرهم و بدون وقفه حرف می زنید این ویژگی برای مخاطب شما در اولین برخورد خوشایند نیست.

 

بدن شما حرف می زند

زبان بدن، زبان قدرتمندی است. زبان بدن افراد مختلف درباره سطح اعتماد به نفس و خلق و خوی آنها حرف هایی دارد و کافی است به این زبان توجه کنید. اگر می خواهید دیگران در نظر اول جذب شما شود محکم و بااراده بایستید، خم نشوید و قوز نکنید. در این صورت حس اعتماد به نفس و قدرت را به دیگران منتقل می کنید. دست های تان را مشت و گره کرده روی میز قرار ندهید یا دست به سینه ننشینید، این حالت ها نشان می دهند که برای طرف مقابل گارد گرفته اید.

 

سرزنده باشید

در جلسات خواستگاری و دیدارهای اولیه سعی کنند بیشتر با طراوت، شاد و خوش برخورد باشید تا جدی و باهوش و نکته سنج. نگران نباشید کسی فکر نمی کند شما گیج و ملنگ هستید. دیگران فرق یک انسان خوش مشرب با فردی کم هوش را می فهمند. البته زیاد هم شوخی کردن باعث می شود جلف و سبک به نظر برسید. فقط کافی است رفتار پذیرا و گرمی داشته باشید و به جای اخم کردن لبخند بزنید. پژوهش‌ها نشان می دهد که زنان شاد، بازیگوش و شوخ طبع بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و ازدواج های موفق‌تری خواهند داشت و در عوض زنان عبوس، جدی و «مو از ماست بیرون کش» کمتر در پیدا کردن جفت برای ازدواج موفق هستند.

 

تحقیقات محققان دانشگاه زوریخ نشان داده است بازیگوشی و شوخ طبعی هم از جانب زن و هم از جانب شوهر می‌تواند باعث دوام زندگی مشترک شود. در اولین دیدار سعی کنید طراوت خود را نشان دهید. از علاقمندی هایتان و انرژی ای که برای ساختن یک زندگی شاد و سالم دارید صحبت کنید. یادتان باشد اولین جلسه وقت خوبی برای گفتن از شکست ها و بدبختی ها و نقاط تلخ زندگی نیست. علاقه به تفریحات سالم، روحیه شاد، بازیگوشی، طنز پردازی، خلاقیت و سرگرم کنندگی از مهمترین ویژگی‌ها برای محبوب واقع شدن است. این نکته را دست کم نگیرید.

 

تماس چشمی را از دست ندهید

زمانی که در حال صحبت هستید، با مخاطب تماس چشمی داشته باشید. وقتی چشم های شما به دوردست ها خیره شود یا جای دیگری را نگاه کنید این حس در مخاطب ایجاد می شود که به حرف هایش توجه نمی کنید یا حواس تان جای دیگری است. اما خیلی هم نباید زل بزنید که چشم چران به نظر برسید. درست است که این دیدار برای شناخت ظواهر تدارک دیده شده اما زیادی نگاه کردن به طرف مقابل هم به او حس زیر ذره بین بودن می دهد و او را معذب می کند و هم می تواند شما را چشم چران جلوه دهد.

 

اینجا باش

ضمن صحبت کردن با دیگران مدام چشم تان به تلفن همراه نباشد و لا به لای صحبت ها به پیامک ها پاسخ ندهید، در صورتی که مجبور به پاسخ هستید از طرف عذرخواهی کنید. اگر می دانید که این فرد در زمینه خاصی سابقه درخشانی دارد ضمن صحبت به این موفقیت اشاره ای داشته باشید و طرف را تحسین کنید.

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

هنر ارغوان بافی

شست و شوی آن با آب و شوینده های معمولی امکان پذیر است و صدمه ای به آن وارد نمی کند، اما رطوبت مداوم ممکن است از دوام آن بکاهد

اسلوب درصنایع دستی سبد از قدیمی ترین بافته های بشر است. از همان زمان که بشر با تنیدن ساقه ها و شاخه های نازک درهم آشنا شد، سبدبافی نیز آغاز شد.در نقاط مختلف ایران بنا بر طبیعت هر منطقه، از الیاف طبیعی آن برای بافت محصولات سبدی استفاده می شود. در ایران از شاخه های ارغوان و در این اواخر از شاخه های بیدمشک استفاده می کنند.

 به همین علت به آن ارغوان بافی می گویند.درخت ارغوان در منطقه طرقبه فراوان است ارغوان بافان، الیاف ارغوان را در آب خیس می کنند تا خاصیت ارتجاعی پیدا کند و سپس اقدام به بافت تولیدات مختلف می کنند.تولیدات ارغوان بافی، دارای استحکام زیادی است و بافت آن نسبت به دیگر محصولات حصیری از قدمت بیشتری برخوردار می باشد و قبل از رواج پلاستیک، کاربرد و مصارف فراوانی داشته است.

 

هنر ارغوان بافی + عکس

شست و شوی آن با آب و شوینده های معمولی امکان پذیر است و صدمه ای به آن وارد نمی کند، اما رطوبت مداوم ممکن است از دوام آن بکاهد ضمن این که آتش باعث سوختن و از بین رفتن آن می شود.از تولیدات ارغوان بافی بیشتر به عنوان جای نان، آبکش برای برنج، شستن سبزی و میوه، سبد میوه و گل استفاده می شود.

 

هنر ارغوان بافی + عکس

 

هنر ارغوان بافی + عکس

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰

آقایان همسران خود را از بین جه دخترانی انتخاب می کنند؟

 

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است.

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

مردها چطور انتخاب می کنند؟
آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است—یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند.

این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم بالا زده است (درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند).

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جوامع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند.

دکتر پوپنو توضیح می دهد، “خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود.”

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است.

وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.

حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است.

و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین می‌کنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است. سامان می گوید، “این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند.” (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند.

طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار می‌گذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می‌کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می‌کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می‌شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، “چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی “من نان آور خانه هستم” استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰-۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی می‌کند و من ظرفها را می‌شویم و از این قبیل…”

یافتن همسر و همدم واقعی

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، “مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می‌خواهند.”

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، “فکر نمی‌کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند.”

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند.

دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

زیبایی در مقابل هوش

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می‌شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می‌گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می‌گوید، “می‌دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد—حتی مردهای تک همسری—وقتی یک زن زیبا و جذاب را می‌بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر می‌کند!”

در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می‌کنند (درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند).

مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، روابط خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می‌دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، ” اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست.”
مردها همچنین به زنانی که از رابطه زناشویی لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجام گرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در روابط زناشویی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه فعال باشند، محتاط عمل میکنند.

در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از دانش زناشویی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند—که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

بیولوژی در مقابل واقعیت

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند.

بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، “ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند.”

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، “مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند.”

مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.

او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.
خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

  • شایسته راد
  • ۰
  • ۰
برای هر دختری پیش می‌آید که در زندگی چند بار درمعرض پیشنهاد ازدواج قرار می‌گیرد.

سال‌ها قبل این پیشنهادها سنتی بود و در قالب خانواده‌ها و با نظارت آنها مطرح می‌شد و خانواده‌ها با تجربه و درایتی که داشتند آنها را مدیریت می‌کردند اما حالا در بیشتر مواقع دخترها خودشان در معرض پیشنهاد ازدواج قرار می‌گیرند و بعد آن را به خانواده منتقل می‌کنند.


کدام پیشنهاد ازدواج را باید جدی گرفت ؟

مشکل اینجاست که دخترهای جوان تجربه کافی ندارند و ممکن است اشتباه کنند. ممکن است کسی که پیشنهاد را مطرح می‌کند قصد واقعی برای ازدواج نداشته باشد. برای اینکه بفهمید فردی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد چقدر در تصمیم خود مصر است، این سؤالات را از خودتان بپرسید. اگر جواب‌تان به آنها مثبت بود، می‌توانید پیشنهادی که به‌ شما شده را جدی بگیرید.

آیا او شما را خوب می‌شناسد؟


طبیعی نیست کسی بعد از گذشت فقط 2 هفته از آشنایی به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این پیشنهادها در چنین مدت کوتاهی یا از علاقه‌ شدید می‌آید یا از قصد فریب. ازدواج تصمیمی است که افراد برای همه عمر می‌گیرند و هیچ‌کسی نمی‌تواند ادعا کند بعد از گذشت یک زمان کوتاه فرد مورد نظرش برای ازدواج را انتخاب کرده است. لازمه‌ ازدواج شناخت متقابل است و لازمه شناخت گذشت زمان است. درباره فردی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد فکر کنید و ببینید او شما را چقدر می‌شناسد. سؤال‌های خاصی از شما پرسیده، رفتار خاصی از شما دیده یا شرایط بین شما به گونه‌ای بوده که از هم به شناخت کافی برسید یا نه؟ شما در آن لحظه به جای هیجان زده و احساساتی شدن باید دقیقا متوجه شوید او به خاطر چه به شما این پیشنهاد را داده. اگر به نظرتان پیشنهادش منطقی نیست و از شناخت کافی برنمی‌آید در صحت آن شک کنید. این شناخت باید درباره خانواده‌ها هم باشد. اگر خانواده‌ای کاملا سنتی دارید و کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد پسری با سر و وضع کاملا امروزی است به دلایلش عمیق‌تر فکر کنید.

آیا آماده است؟


اگر می‌بینید فردی که به شما پیشنهاد ازدواج داده، مدتی است دارد برای تغییر زندگی‌اش برنامه‌ریزی می‌کند، می‌توانید مطمئن باشید قبلا به این موضوع فکر کرده و در تصمیمش مصمم است. این تصمیم برای تغییر می‌تواند در قالب‌های مختلفی رخ دهد. مثلا او به فکر خرید خانه افتاده، شغل ثابتی برای خودش دست و پا کرده، دارد پول پس‌انداز می‌کند یا چیزهای دیگر. صرف وقت بیشتر در خانه به جای گذراندن آن با دوستان، خارج شدن از لباس‌های اسپرت و بیشتر مردانه پوشیدن و دست برداشتن از شوخی‌های زننده هم می‌تواند نشانه‌ آماده شدن برای زندگی مشترک از طرف مردان باشد. به‌علاوه این شخص باید این آمادگی را در شما هم تشخیص داده باشد.
اگر شما دختری هستید که تازه در یک شهرستان مشغول تحصیل شده‌اید و فردی به شما پیشنهاد ازدواج داده، معلوم است که یا شناخت کافی از شما ندارد یا برنامه‌های زندگی شما برایش به اندازه کافی مهم نیست یا اگر سن‌تان خیلی کم است، تازه طلاق گرفته‌اید، یا به تازگی پدرتان را از دست داده‌اید، و اکنون با پیشنهاد ازدواج مواجه شده‌اید، بدانید که فرد مورد نظر در مورد ازدواج خوب فکر نکرده است.

این موارد می‌تواند در مورد مردان هم صادق باشد. پسری که درآمد مناسبی ندارد و پدرش هم به‌تازگی ورشکست شده، آماده برای ازدواج نیست. این موارد را تعمیم دهید به پسری که سربازی نرفته، دانشجوست و تا چند سال دیگر موقعیت کار کردن ندارد و موارد دیگر.

آیا قبلا در این مورد با شما حرف زده؟


اگر فردی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد خیلی ناگهانی و غیرمنتظره پیشنهادش را مطرح کرده باید درباره آن بیشتر فکر کنید. معمولا مردها قبل از به نتیجه رسیدن درباره تصمیم به این مهمی، خوب درباره آن فکر کرده‌اند و همه جوانب کار را سنجیده‌اند. پس منطقی است شما متوجه این فکرها و روند تصمیم‌گیری آنها شده باشید. این فکرها لازم نیست مستقیم مطرح شوند. مثلا اگر نامزد شما قبلا درباره داشتن بچه نظر شما را پرسیده باشد، یعنی به مقوله ازدواج فکر کرده است. این فکرها می‌توانند در قالب سؤال‌های دیگری هم مطرح شده باشند. مثلا اینکه شما دوست دارید خانه‌تان کجا باشد، دوست دارید بعد از ازدواج کار کنید یا نه، درباره مهریه چه فکر می‌کنید، چه مجلسی را برای عروسی دوست دارید، درباره تربیت بچه‌ها چه فکر می‌کنید و سؤال‌هایی از این دست.

آیا وقت خواستگاری تعیین کرده؟


به هر حال مراحل ازدواج در فرهنگ ما سنتی انجام می‌شود و شما نمی‌توانید جدا از خانواده‌های‌تان در مورد این مسئله به توافق برسید. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد باید بعد از توافق اولیه‌ شما، بلافاصله درباره قرار گذاشتن خانواده‌ها با هم حرف بزند. شما تصمیم‌گیرنده نهایی نیستید و بعد از این مرحله این تصمیم باید به خانواده سپرده شود. فرد مورد نظر باید بلافاصله با پدرتان قرار بگذارد یا اجازه بگیرد مادرش برای قرار خواستگاری به مادر شما تلفن کند. اگر پیشنهاد ازدواج مطرح شد و مراحل بعدی و در جریان گذاشتن خانواده‌ها گفته نشد، یعنی آن تصمیم به اندازه کافی مصرانه و منطقی نیست.

آیا زمان و مکان مناسبی را انتخاب کرده؟


موقع راه رفتن، در ماشین، سر کار، بعد از یک روز خسته کننده در راه برگشت به خانه در مترو، در پارک، هیچ‌کدام از اینها جای مناسب برای دادن پیشنهاد ازدواج نیست.

فرد پیشنهاد دهنده باید قبلا در مورد کاری که می‌خواهد انجام دهد، فکر کرده باشد و این فکر در انتخاب مکان و زمان مناسب و روش صحیح صحبت کردن نمود پیدا می‌کند. روش درست این است که پیشنهاد در یک رستوران مناسب و قابل احترام مطرح شود. شما آماده یک بحث مهم باشید، هر دو لباس مناسب به تن داشته باشید، خسته نباشید و وقت کافی برای حرف زدن داشته باشید. رستوران شلوغی که در آن مدام از دور و بر میزتان آدم رد می‌شود و باید بلافاصله بعد از صرف غذا از آن بیرون بروید جای مناسبی برای این‌جور حرف‌ها نیست. البته اگر او شما را غافلگیر کرده و برای دادن پیشنهادش به شکل غیرمعمول برنامه‌ریزی کرده آن را درک کنید و جزء نکات مثبت به حساب بیاورید.

بعضی مردها دوست دارند متفاوت باشند. مثلا پیشنهاد ازدواج‌شان را روی جزوه‌ای که به‌ آنها داده‌اید، بنویسند، به شکل یک نامه‌ اداری به همراه دسته گل برای‌تان پست کنند یا در یک کنسرت از خواننده بخواهند پیشنهاد را در میکروفن از طرف او بیان کند.

آیا خانواده‌اش را در جریان گذاشته؟


ازدواج پیوند خانواده‌هاست. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد باید قبل از آن با خانواده‌اش صحبت کرده باشد. اگر خانواده او شما را نمی‌شناسند پیشنهاد ازدواج نمی‌تواند خیلی منطقی و فکر شده باشد.

آیا برای‌تان هدیه گرفته؟


هدیه دادن هنگام مطرح کردن پیشنهاد ازدواج یک رسم است. به علاوه این کار نشانه احترام فرد متقابل به شماست. مطرح کردن چنین درخواست بزرگی با دست خالی کمی زشت و غیرمحترمانه به نظر می‌رسد. اگر توافق دارید و فرد مورد نظر می‌داند به احتمال زیاد پاسخ شما مثبت است، معمولا باید هدیه مرسومی آماده کرده باشد. اگر در خانواده شما این رسم نیست یا طرف مقابل از جواب شما مطمئن نیست، تقدیم کردن یک دسته‌گل زیبا هم مناسب به نظر می‌رسد.

چیزی برای گفتن آماده کرده؟


نحوه عنوان کردن پیشنهاد ازدواج هم بسیار مهم است. کسی که به شما پیشنهاد می‌دهد باید از قبل حرفی برای گفتن آماده کرده باشد. باید کاملا محترم وارد صحبت شود و در صحبت‌هایش تمام جوانب را بسنجد. جواب شما باید برای او مهم باشد. این را از حرف‌هایش می‌توانید بفهمید. علاوه بر این او باید طبق شناختش از شما، خود را برای هر جوابی آماده کرده باشد و جواب شما را با روی باز پذیرا باشد. مردانی که بلافاصله و در همان روز منتظر جوابند یا خودخواه هستند یا غیرمنطقی. طبیعی است که شما برای فکر کردن درباره چنین سؤال مهمی چندین روز وقت بخواهید. حتی اگر فکر می‌کنید جواب‌تان مثبت است، باز هم بهتر است درباره آن فکر کنید و با چند نفر و از همه بهتر یک مشاور صحبت کنید.

  • شایسته راد